تنها

  • ۱۳:۱۵
سر کوچه تنهایی فریاد بر آوردم
اما کسی فریاد سکوتم را نشنید
خیره شدم به ساعت
اما ساعت ثانیه هایش نگذشت
خواستم گریه کنم
اما اشک راضی به آمدن نشد
هر چه خواستم بشود ، نشد
کمی گذشت، ماندم
تا شاید بیاید کسی
به جزیره ی تنهایی های من
اما کسی نیامد
ماندم آن هم تنها مثل همیشه
mmka
سام نجفی نیا

آخرین انسان روی زمین تنها در اتاقش نشسته بود


که ناگهان در زدند!!!



برگرفته از bonbaste-ordibehesht.blog.ir
:)
( ک) شباهنگ
 مگر معجزه ای رخ دهد ...
 که کسی گذرش بر جزیره ی تنهایی افتد ..
 بسیار زیبا نوشته اید ..
ممنون از لطفتون
فرناز فرزان
مهم نیست یه نفر تو زندگیمون نیست
مهم اینه که خدا همیشه هست...

سلام 
وبلاگ خوبی دارید
مانا باشید :)
ممنون از نظر شما
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan