نمک های زندگی

  • ۱۸:۴۱

نمکدان را که پر می کنی توجهی به ریختن نمکها نداری.

اما زعفران را که می سابی به دانه دانه اش توجه میکنی.

حال آنکه بدون نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست.

ولی بدون زعفران ماهها و سالها می توان آشپزی کرد و غذا خورد.

مراقب نمکهای زندگیتان باشید، ساده و بی ریا و همیشه دم دست هستند، که اگر نباشند وای بر سفره زندگی.


زندگی زیباست

  • ۱۸:۲۵

چتر ها را باید بست

زیر باران باید رفت

فکر را، خاطره را زیر باران باید برد

با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت

دوست را، زیر باران باید دید

عشق را زیر باران باید جست …

آدمای دنیا

  • ۱۸:۱۷

بابا داشت روزنامه میخوند

بچه گفت: بابا بیا بازی!

بابا که حوصله بازی نداشت

ی تیکه از روزنامه رو ک نقشه دنیا بود

رو تیکه تیکه کرد و گفت :

فرض کن این  پازله…! درستش کن!

 چند دقیقه بعد بچه درستش کرد

بابا، باتعجب پرسید:

توکه نقشه دنیا رو بلد نیستی چطور درستش کردی؟!

 بچه گفت: ادمای پشت روزنامه رو  درست کردم …

دنیا خودش درست شد

آدمای دنیا که درست بشن…

 دنیا هم درست میشه   …

دلم گرفته...

  • ۱۷:۵۴

دلم گرفته

دلم عجیب گرفته

و هیچ چیز

نه این دقایق خوشبو که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش


نه این صداقت حرفی

 که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست


نه هیچ چیز

مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند


و فکر می کنم


که این ترنم موزون حزن تا به ابد


شنیده خواهد شد ...

                           ( از سهراب سپهری)

هی ساده ، ساده!

  • ۱۷:۵۰

در ارتباط مخفی خود با خواب گریه‌ها
حرفهای عجیبی شنیده‌ام.


هی ساده، ساده! 
از پس آستینِ گریه گمان می‌کنند:
آسمانِ فردا صاف و هوای رفتن ما آفتابی ست.
حالا تو هم بلند شو،‌ بگو "ها" وُ برو!


اصلا چکارشان داری؟
اینان که مونس همین دو سه روزِ گُلند و گلبرگند
و این درخت هم که از خودشان است
یک هفته‌ای می‌آیند همین حدود ما و 
هی هوای خوش و 
بعد هم می‌روند جائی دور آن دورها ...



به خدا پروانه‌ها پیش از آنکه پیر شوند،‌ می‌میرند.
حالا بیا برویم از رگبار واژه‌ها ویران شویم
عیبی ندارد یکی بودن دیوارِ باغ و صدای همسایه،

باران که باز بیاید
می‌ماند آسمان و خواب و خاطره‌ای ...
یا حرفی میان گفت و لطفِ آدمی با سکوت

                                                              (علی صالحی)

برای بن بست اردیبهشت

  • ۱۸:۴۷

  • ۱۶۰

فروغ فرخزاد

  • ۱۸:۰۹

هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که میگفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد


از فروغ فرخزاد

 

یاد من باشد ...

  • ۱۸:۰۳

انسان شریف و قابل احترام

  • ۱۷:۵۱

انسان”، بزرک نیست جزبه وسیله فکرش

“شریف” نیست جز به واسطه ی احساساتش

و”قابل احترام” نیست جزبه سبب اعمال نیکش

تقدیم به انسانی شریف و قابل احترام . . .

فرمول خوشحالی

  • ۱۷:۴۷

متاهل ها میخواهند طلاق بگیرند
مجردها میخواهند ازدواج کنند
شاغلان از شغلشان می نالند
بیکارها دنبال شغلند
فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند
ثروتمندان از دغدغه مینالند
افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند
مردم عادی میخواهند مشهور شوند
سیاه پوستان دوست دارند سفید پوست شوند
سفید پوستان خود را برنزه میکنند
و هیچکس نمیداند که تنها فرمول خوشحالی این است:
“قدر داشته هایت را بدان و از آنها لذت ببر”

Designed By Erfan Powered by Bayan